گاه نوشت های یک بانو



سلام دوستای گلم

خوبین خوشین

منم خوبم ساعت بیست دقه به هفت صبحه 

خداروشکر از ی بحران بزرگ عبور کردم و روزگارم با همسر بروفق پاشا س خخخخخخخخخ

خدا خیلی کمکم کرد که آروم بگیرم

داشتم الکی الکی به خودکشی و طلاق فکر میکردم

میدونین ی چیزی مث ی حمله بهم دست داده بود و فک میکردم همه بر علیه من هستن دوست داشتم تمومش کنم

ولی خب لطف خدا شامل حالم شد 

آروم شدم و خوبم خداروشکر

دوروز خیلی عالی با پاشا داشتم

تربیت بدون داد و فریاد

و چقدر بهم چسبید که همسر اول از من تغییر کرد و همین باعث حال خوب ترم شد

و الان میبینم وقتی که من آرومم زندگیم چقدر شیرین تره

برای همین سعی کردم داد رو از روی پاشا بردارم و ب دلش بسازم تا اونم خونسرد بشه و کمتر عصبانی بشه

 

دوست تون دارم


سلام 
دوست دارم بنویسم
از حال و روزم بگم
ولی وقتی می بینم هیچ تغییری نکردم
وقتی می بینم هر روز یه مدلم و حالم دگرگونه
از خودم بدم میاد
دوست ندارم بنویسم و یه عده رو ناراحت کنم
یه عده رو به این فکر بندازم که با خودشون بگن این عفت اصن معلوم نیس باخودش چند چنده
برام دعا کنید حا دلم خوب بشه

ی حس بدی دارم

هروقت مامانم اینا خونمون هستن علی یکم سرد برخورد میکنه

ساکته و توخودشه

من از این رفتارش بدم میاد

قبلا اینجوری نبود

گرم بود میجوشید و می گفت و میخندید

ازوقتی من حالم بد شده و از اومدن مامانش دلم شاد نمیشه

اونم بدخلقی میکنه

چیزی که عوض داره گله نداره


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خدا شناسی از نگاه قرآن و اهل بیت خاطرات شهدای آباده خوش آمدید معرفی وب سایت های پربازدید موج های آینده فروشگاه کتاب دیجیتال استیکر تلگرام Telegram Sticker آموزش حغرافیا تنظیم موتور مقدم کفسابی و نماشویی بست ساب